وبلاگ شخصی دکتر علی خداپرست

محلی برای نوشتن خاطرات، عقاید و مطالبی که به نظرم جالب می آیند

وبلاگ شخصی دکتر علی خداپرست

محلی برای نوشتن خاطرات، عقاید و مطالبی که به نظرم جالب می آیند

جریان شیوا

يكشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۰۴ ق.ظ
دیروز و دیشب کشیک بودم. خوشبختانه بخشها بعلت پر بودن ظرفیت مریض نگرفتن. من هم بیکار بودم رفتم اورژانس که هم کمکی به سال یک و دو کرده باشم و هم شاید چند نفرو ترخیص کنم.
بیمارانی بودن که بیشتر از پنج روز در اورژانس مانده بودن و تخت بستری نبود. خلاصه تعدادی را مرخص کردم و تعدادی را ویزیت مجدد و مورد جالب یک آقایی میانسال بود که وسط میگشت. بخاطر هماتوم مری بستری زده بودن اما سرحال بود. نه قابل ترخیص و نه اینکه تخت خالی باشه.
اومده میگه «شیوا» میخوام. میگم یعنی چی؟ میگه مشکل دارم. منم میبینم سرحاله توجه زیادی نمی کنم و بیشتر مشغول بیماران مشکل دار میشم. آخرش گفتم پرونده تو بیار ببینم چی می خوای.
دیدم یبوست هم داره. شربت لاکتولوز نوشتن تو اورژانس موجود نبود و این بدبخت «شیاف» برای یبوستش میخواد و میگه «شیوا» میخوام.
خلاصه براش یک شیوا دادیم رفت پی کارش
  • علی خداپرست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی