وبلاگ شخصی دکتر علی خداپرست

محلی برای نوشتن خاطرات، عقاید و مطالبی که به نظرم جالب می آیند

وبلاگ شخصی دکتر علی خداپرست

محلی برای نوشتن خاطرات، عقاید و مطالبی که به نظرم جالب می آیند

هفته ای که گذشت دو روز تعطیل بود و با خانواده گفتیم سری به تبریز بزنیم و علاوه بر گرفتن عینک طبی جدید، یک گردشی هم در شهر داشته باشیم. پنجشنبه شب در حال بازگشت به ارومیه بودیم که از کمی مانده به ورودی شهر متوجه شدم یک پراید افتاده دنبالمان و بعضا صدای لاستیکهاش میاد و . . . چند بار حتی کم موند بخوره به جدول. فکر کردم یا شیشیه ایه یا مست و بعد از ورود به ارومیه کشیدم کنار که رد شود. با کمال تعجب دیدم رد نمیشه. سرعت را خیلی خیلی کم کردم که دیدم یهو پیچید جلوم و نگه داشت و به ما حمله کرد. برای جلوگیری از درگیری دوباره حرکت کردم و باز دنبال ما افتاد و با کارهای خطرناک در خیابان. در حین حرکت به پلیس ۱۱۰ زنگ زدیم که چنین موردی پیش آمده و یک فرد خطرناک داره به ما حمله میکنه. پلیسه هم با خونسردی میگه برید به کلانتری و قطع.

چند خیابان اینور و اونور کشیدمش و نهایتا در مقابل کلانتری ۱۷ کنار ترمینال نگه داشتم که فرد مهاجم متواری شد. درست مقابل کلانتری یک ماشین پلیس با یک افسر و سرباز هم در کنار ماشین بودند که با وجود دیدن اینکه یکی مزاحم ما بوده و و با گفتن اینکه به ما حمله شده، هیچ واکنشی نشان ندادند و اجازه دادند طرف در بره.

نصف شبی رفتیم پاسگاه و شکایتنامه پر کردیم. گفتن سه روز بعد بیایید برای پیگیری. رفتم میگم چه خبر؟ میگه هیچی برید شاهد بیارید که به شما حمله شده. میگم نسف شب ساعت ۱:۰۰ شاهد کجا بود اونم خیابان. اما علاوه بر مامورین خودتان، دوربین کلانتری هم ماجرا را دیده و ثبت کرده. دوربینهای راهنمایی رانندگی که در هر تقاطع و خیابان هم وجود دارند مطمئنا وقایع را ثبت کرده اند.

میگه: دوربین کلانتری و پلیس را نمیتوانیم به شما بدیم. براتون نامه میدیم برید اگر در مسیرتون بانک یا داروخانه یا جایی بود که دوربین داشت، دوربینهاشو چک کنید و برای ما بیاورید.

اینجا بود که دونستم این پلیس برای ما کاری نخواهد کرد و از اولش هم الکی خودمونو معطل شکایت و گزارش کردیم. از همان اول که مامورهاشون دیدن و واکنش نشون ندادن تا الان که منو دنبال نخود سیاه میفرستن. به فرض اینکه هم بگیرن . چیکارش میخوان بکنن از الان معلومه. خلاصه تصمیم گرفتم که <آقا خر ما از کره گی دم نداشت> و بیخیال بشم و از این پس خودم به فکر تامین امنیت خود و خانواده و اموالم باشم.

روز بعدش رفتم نظام پزشکی برای گرفتن لوازم دفاع شخصی. اونجا میگن طی هفته های گذشته سه نفر فقط پزشک را یک پژوی قرمز رنگ در مسیر سلماس به ارومیه لخت کرده و تا حالا نتونستن دستگیرش کنن. تو کجای کاری؟!

 

ناگفته نماند پارسال یکی از دوستانم که در اردبیل استاد دانشگاه هم بود، کشیده بودن به دادکاه که دوربین راهنمایی رانندگی شما را حین خوردن در داخل ماشین در ماه مبارک رمضان دیده و نهایتا با جریمه نقدی ولش کردن.


سوم مرداد 1396

  • علی خداپرست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی